رفتی و خــاطره هــای تـو نشستـه تـو خیـالم
بـی تـــو مـن اسیــر دست آرزوهــای محـالـم
یــاد مــن نـبــودی امـا من بیــاد تــو شکستـــم
غیر تو که دوری ازمن دل به هیچ کسی نبستم
هم ترانه یاد من باش بی بهانه یاد من باش وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش
اگــه بــاشی بـا نگاهت می شه ازحادثــه رد شد
میشه تو آتیش عشقت گـر گـرفتـن و بـلد شــد
اگــه دوری اگــه نیستی نفس فریــاد من بـاش
تــا ابــد تــا تــه دنیــا تـا همیشه یـاد من بـاش
هم ترانه یاد من باش بی بهانه یاد من باش وقت بیداری مهتاب عاشقانه یاد من باش
دوبـاره دل هوای با تو بـودن کــرده
نگـو ایـن دل دوری عشقتو بـاور کـرده
دل من خسته ازاین دست به دعاها بردن
همــه آرزوهــام بــا رفتــن تــو مــردن
حالا من یه آرزو دارم تو سینه که دوباره چشم من تو رو ببینه
واسه پیـدا کـردنت تـن به دل صحرا میدم
آخـه تـو رنگ چشات هـیـبـت دنیـارو دیدم
تـوی هـفـتــا آسمون تـو تک ستــاره منی
بـه خـدا نــاز دوچشمـاتــو بــه دنیــا نمیدم
حالا من یه آرزو دارم تو سینه که دوباره چشم من تو رو ببینه
نوشته های دیگران()